عبد البطن!!!

ساخت وبلاگ
دوستانی که با " شُله " آشنا هستند دستهایشان بالا لطفا!

.

.

.

مشهد باشی

بچّه ی پایین شهر و زیر ِ پونز باشی

از در و دیوار و همساده و مسجد و همه جا برایتان شُله نذری بیاورند

بین تو و شُله هم رابطه ی یک روح در دو جسم باشد

خب می شود حکایت حالای من که دارم از دلدرد و پُر(خَر)خوری می ترکم و می پوکم و می میرم 

.

.

.

یک موکب هم بود توی طریق الحسین

که بامیه میداد اندازه ی پرتقال(با اغراق البته)

آنجا هم عنان از کف داده و به اندازه ی یک فیل بلعیدم(بی اغراق البته!!!) 

.

.

.

هر جای مسیر هم خرماخشک بود

مردم یکی دو دانه برمی داشتند

من کاسه ای

.

.

.

نزدیک نهر حسینی و اطراف مقام امام زمان در کربلا

انتهای شارع السدره

فِرنی می دادند

آنجا هم ابلیس گولم زد و زیاده روی کردم...

از حرم ظهر جاماندم و دکتر به علّت مسمومیت ناشی از پر(خر)خوری آمپولم زد.......

 

 

ربیع مبارکا باشد

 

می خواهم موسی شوم...
ما را در سایت می خواهم موسی شوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fyekabiedoora بازدید : 27 تاريخ : جمعه 24 اسفند 1397 ساعت: 18:22