روز نوزدهم

ساخت وبلاگ

 

از وقتی آقای پناهیان گفته مطمئن باشید که عبّاس شما را دوست دارد و مدام این را به خود بگویید، چرا که عبّاس مهربان است و بامرام .... و محال است شما را ناامید کند ... من نشسته ام کنار علقمه و مدام زیر لب می گویم شما مرا دوست داری ... شما مرا که این همه خطاکارم ولی عاشق حسین ... دوست داری ....

و محال است وساطتم را پیش برادرتان نکنید که مرا هم اربعین نزد خود بپذیرد ....

من نشسته ام کنار علقمه و مثل روزهای نوجوانی که فقط شما را می شناختم برایتان شعر می خوانم ؛

آب به خیمه نرسید .... فدای سرت ... فدای سرت ..... فدای سرت ....

نشسته ام کنار علقمه و برای چهار قبر ِ بی پیکرِ ام البنین اشک می ریزم .....

عمو جان!

شما مرا دوست دارید ....

و من چند صباحی دیگر بوسه بر خاک طریق الحسین می زنم .... و صدای هلابیکم یا زوّاری ِ برادرتان را می شنوم ....

شما مرا دوست دارید.... و در آستانۀ کربلا به پیشبازم ایستاده اید.......

و چیزی نمانده که من از کنار باب الرضای حرم ِ شما ، اذنِ دیدار ِ برادرتان را بگیرم ....

شما مرا دوست دارید ... و به تلافیِ داغ ِ سنگین ِ شعبان ِ نرفته .... چشم های مرا به گرد و غبار خاک پای زائران ِ اربعین در طریق الحسین جلا می دهید ....

رزق ِ قلمم خشکیده .... کمر طاقتش خمیده .... هزار خطا و سیاهی به دست و پایش تنیده .... و تنها دارالکرامه ای که می شناسد باب ِ دست های شماست که مفتاح ِ تمام گره های کور است .....

عمو ...

شما می دانید یک سال ِ تمام حسین را ندیدن یعنی چه؟!

شما می دانید مبتلای هر شش ماه یک بار ِ دیدارش باشید و از یک دیدار محروم شده باشید و یک سال نفس نفس زده باشید برای اربعین یعنی چه؟!

عمو جان!

مطمئنم شما می دانید دلتنگِ حسین علیه السّلام بودن یعنی چه......

مطمئنم می دانید ما از تو به غیر از تو نداریم تمنّا یعنی چه .....

عمو جان!

شما مرا دوست دارید و مرا اربعین به حسین ِ دل و جانمان می رسانید ..... می دانم! می دانم! می دانم!

 

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنّا

حلوا به کسی ده که محبّت نچشیده!

می خواهم موسی شوم...
ما را در سایت می خواهم موسی شوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fyekabiedoora بازدید : 39 تاريخ : جمعه 24 اسفند 1397 ساعت: 18:22