کنار ضریح قتلگاه و نور سرخش زانو زده ام ...
یکی گریه می کند و پارچه و تسبیح توی دستش را به ضریح تبرک می کند ...
عاشورای محرم 61 هجری توی خاطرم می چرخد ...
زیر لب زمزمه می کنم
به چه تبرک می کنی آخر؟!!! ...
اشکهام داغ و بی صدا می ریزد ...
چشمهایم را می بندم
آخ ...
حق دارد ...
حق دارد که به تبرک جستن آمده ...
اینجا صدای فاطمه می آید ...
بُنَیَّ ...
بُنَیَّ ...
بُنَیَّ ...
می خواهم موسی شوم...برچسب : قتلگاه امام حسين,قتلگاه فکه,قتلگاه, ذهنی,قتلگاه حسین,قتلگاه همسرم کویتی پور,قتلگاه مشهد اردهال,قتلگاه حضرت عباس,قتلگاه بهشهر,قتلگاه کربلا,قتلگاه عباس, نویسنده : fyekabiedoora بازدید : 25